همره باد سر پاییزی سرنوشت من و و تو گشته جدا
رهسپاری عشق من اکنون میسپارم تو را به دست خدا . . .
.
.
.
فصل باد و برگ فصل رنگ و رنگ و رنگارنگ
فصل مشق و مشق عشق و عشق انار
فصل باز باران با ترانه فصل شیدایی و مهر و مهرگان
فصل یلدا و چله
پائیز پادشاه فصول بر همه مبارک باد . . . !
.
.
.
خیزید و خز آرید که هنگام خزانست / باد خنک از جانب خوارزم وزانست
آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست / گویی به مثل پیرهن رنگرزانست . . .
.
.
.
می پسـندم پاییـز را
که معافـم می کنـد
از پنـهان کردن
دردی که در صـدایم می پیچـد ُ
اشکی که در نگاهـم می چرخـد
آخر همه مـی داننـد
سـرما خورده ام . . . !
.
.
.
میان همهمه ی برگهای خشک پاییزی
فقط ما مانده ایم که هنوز از بهار لبریزیم . . .
نظرات شما عزیزان: